منتظر بمانید ...

مقالات بازاریابی

چرا حسابداری و تحلیل های مالی اهمیت دارد؟

چرا حسابداری و تحلیل های مالی اهمیت دارد؟

تفاوت درآمد و سود

یکی از مشکلات اکثر صاحبان کسب و کار این است که فکر می کنند هر چه از مشتریان دریافت می کنند سود است و متعلق به آنان می باشد! در حالیکه بایستی بدانیم که دریافتی از مشتریان هر عددی که باشد را بایستی از کل هزینه هایی که مترتب به آن  می شود که آن کالا یا خدمتی که فروخته ایم را به درآمد برسانیم بایستی کم کنیم آنچه می ماند سود است که بایستی هزینه های مالیات و بهره های وام هایی که گرفته ایم را هم از آن ها کم کنیم حالا سود خالص را در اختیار داریم و بعد از آن بایستی بدانیم که اگر می خواهیم به اهداف بزرگمان در بدست آوردن سهم بازار برسیم بایستی بیش از 50 درصد از سود را دوباره در فعالیت مجموعه خود سرمایه گذاری کنیم و مابقی سود را اگر لازم داشتیم حق برداشت داریم.

 

مثال : درآمد ما در پایان ماه شد 60.000.000 تومان و قیمت تمام شده برای ایجاد این درآمد (شامل کالاهایی که خریدیم ،هزینه های حمل و ....)بشود 40.000.000 تومان این دو عدد را از هم کم می کنیم میشود 20.000.000 تومان که سود علیاتی است تمام هزینه هایی که در مجموعه خود در ماه کرده ایم (حقوق،برق،تلفن،لوازم اداری ،بنزین و ...) را از آن کسر می کنیم به طور مثال 10.000.000 تومان مانده می شود10.000.000 تومان که به آن می گویند سود عملیاتی حال هزینه کارمزد بانک (اگر وام داشتیم) و مالیات را کم می کنیم به طور مثال شود 5.000.000 تومان در نهایت می ماند 5.000.000 تومان سود خالص که از این مبلغ کمتر از 2.500.000 تومان را حق برداشت شخصی داریم و مابقی را در کارهایی که باعث افزایش درآمد و سود خالص سازمانمان شود بایستی سرمایه گذاری مجدد کنیم.

کاری که اکثرکسب و کارها انجام نمی دهند و در نهایت باعث ضعیف و ضعیفتر شدن و در نهایت خارج شدنشان از گردونه رقابت بازار می شود.

نکته :

همیشه بایستی بدانیم پولی که در دخل(صندوق) ما یا در حساب بانکی ما است بدهی ما به شرکتمان است و بایستی ابتدا سود خالص خود را محاسبه کنیم و سپس حق داریم کمتر از 50 درصد سود خالصمان را برداشت شخصی نماییم.

یک دوست بازاری همیشه میگفت اگر کالایی از فروشگاه فروختی اون کالا باید دوباره باید خرید شود و برگردد سرجایش(بدهی شما به مغازه است) و شما با اصل پول کالا حق هیچ کاری را نداری و با مازادش هم باید کالا به فروشگاه اضافه کنی و اگر تهش چیزی ماند قابل برداشت شخصی است .

چه قیمتی برای کالاها یا خدماتمان تعیین کنیم؟

برای تعیین قیمت به چند نکته بایستی توجه کنیم

  1. رقبایمان چه قیمتی اعلام می کنند؟
  2. ما به گردش مالی اعتقاد داریم یا نه؟ اگر بله قیمت بایستی قابل رقابت باشد.
  3. قیمت تمام شده کالا و خدمات ما چقدر است و ما برای بدست آوردن بازار حاضریم چقدر سود برای خود در نظر بگیریم؟
  4. قدرت ما در بازار در چه حدی است ؟آیا توان رقابت با بزرگان کسب و کار را داریم؟اگر نداریم حق نداریم قیمت شکنی کنیم چون با یک باد رقبا امکان دارد ورشکست شویم.(مثال لامپ 100 رشته ای و ورشکستگی یک لامپ ساز)
  5. چه گروه از زنجیره توزیع مشتریان را برای فروش انتخاب کرده ایم و آیا این گروه به قیمت حساسیت دارند ؟ و در چه حدی؟

آیا  قصد داریم در زنجیره توزیع به همه بفروشیم یا فقط به بخش خاصی؟

 

 

زنجیره توزیع شامل :

پخش کننده ها(بنکداران)- عمده فروشان- خرده فروشان- واسطه ها مصرف کننده نهایی شرکتی مصرف کننده نهایی شخصی، در اینجا براساس تجربه 19 ساله خودم که تقریبا با اکثر این بخش ها کار کرده ام پیشنهادم این است:

ابتدا قیمت تمام شده کالا را بدست آورید(قیمت خرید کالا+هزینه حمل+هزینه دستمزد+هزینه های دیگر+هزینه مالیات و بهره بانکی)

حال بر این اساس

قیمت پخش(بنکداران) = بین 1 الی 5 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا

قیمت عمده فروشی= بین 5 الی 8 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا

قیمت خرده فروشی= بین 8 الی 12 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا

قیمت واسطه = بین 12 الی 15 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا

قیمت مصرف کننده شرکتی یا شخصی = بین 15 الی 30 درصد قیمت تمام شده + قیمت تمام شده کالا

نکته :

درصد های مابین مثل 15 الی 30 درصد را به این دلیل گفتیم که براساس بندهایی ابتدایی این مبحث قیمت گذاری تابع شرایط بازار،رقبا ،توان خرید مشتری و نوع کالا هم هست

به طور مثال یک شرکت رقیب برای جا انداختن خود در یک محصول جدید قیمت با سود بسیار کم را انتخاب می کند و اگر ما هم در آن بازار باشیم بایستی به تبع آن در آن محصول خاص با سود کمتری اقدام بفروش کنیم

در سیم و کابل سیم افشان نمره 1.5 و 2.5 در تمامی شرکت ها با سود بسیار کم فروخته می شود بدلیل اینکه مبنای خرید اکثر مشتریان این دو سیم هستند.

  1. به این اصل برسیم که ارزانفروشی و گرانفروشی هر دو اشتباه است پس بایستی کالا و خدماتمان از دید مشتری بیارزد(تناسب قیمت با کیفیت وجود داشته باشد)
  2. کسب و کار ما کی به سود آوری خواهد رسید؟

از طریق تجزیه و تحلیل نقطه سربسر متوجه خواهیم شد که ما چه تعداد کالا یا خدمت بایستی ارایه دهیم تا هزینه اولیه مان را جبران کنیم و پس از آن چه مقدار فروش بایستی داشته باشیم تا به اهدافی که تعیین کردیم جامعه عمل بپوشانیم.

ریسک مالی یعنی چه؟

اگر شب راحت خوابیدیم و خیالمان بابت باز پرداخت  بدهی های ما ن راحت بود یعنی ما ریسک مالی کمی داریم

ادامه دارد

شماره واتساپ ما : 09115704185

 

آدرس اینستاگرام ما :  https://www.instagram.com/pashamarketing.ir/?hl=en 

 

0 نظرات

ارسال نظر